کاکا جون،علی آقاکاکا جون،علی آقا، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره
آبجی کاکاآبجی کاکا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

درانتظارکودک

یه سفر...خریدسیسمونی

سلام آقازاده .خوبی مامانی؟جات راحته؟ شنبه هفته قبل 16آبان مامانی وقت دکترداشت کرمان.وقتی بابایی لیست خرید بلندبالای منو دیدن گفتن بعدامیریم بندر.اماچون دیگه کم کم مامان داره سنگین میشه تصمیم گرفتیم بزنیم به جاده.شنبه کارامونو انجام دادیم.کرمان حسابی سرد بود.یکشنبه راه افتادیم سمت بندر.نزدیک ظهر بابایی زنگ زدن که سوییت بندرعباس هماهنگ نبود.زنگ زدن قشم که گفتن سوییت آماده است.ماهم دل رو زدیم به دریا و زدیم به دریا.رفتیم قشم.شب بود که رسیدیم.استراحت کردیم و چون شب زود خوابیده بودیم صبح زود همگی بیدار باش بودیم.بعد صبحانه رفتیم درگهان.اینقدر زود رفته بودیم که هنوز همه مغازه ها باز نشده بود.خلاصه کلی خرید کردیم واسه شما و آبجی جون.خریدای شماهم ...
26 آبان 1394

نی نی 5 ماهه من

سلام گل پسری.قند عسلی.چطوری دلم؟خوبی؟ 5ماهه شدنت مبارک   نیمه بیشتر راه روطی کردیم.چهار ماه دیگه طاقت بیاریم تموم میشه ومن وبابایی وآبجی میتونیم بغلت کنیم.وای که چه بی تابم برای اون روز و اون لحظه که بتونم ببوسمت و تنت روبوکنم. اگرخدا بخواد میخوایم بریم واست سیسمونی بخریم.البته نمیشه گفت سیسمونی ، وسایل مورد نیاز اولیه.مابقیشو وقتی اومدی ان شاءالله باهم میریم ممیخریم خوشگل من دوست دارم شیرین ترین   ...
15 آبان 1394

نیمه راه

سلام شکرپنیرم.خوبی  گل پسرم؟قربون پاهای کوچولوت بشم که گهگاه یه لگدآروم میزنی. برعکس آبجی جون که یکسره وول میخورد شماآرومی.دیگه شکرخدا نیمه راه رو گذروندیم.یه چهار ماه ونیم شیرین البته همراه با استرس گهگاهی ودردهای پراکنده که کاملا طبیعیه.ولی خب کلا دوران خوبی داشتیم و شماهم زیاد اذیتم نکردی. ازت میخوام نیمه دومشم همینطوری محکم بچسبی به دل مامان ووعجلهنکنی.خیلی دوست دارم همون22اسفند زمینی بشی چون مصادف باشب شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها ست. اگرخدابخواد دیگه میخوام خریدایی که لازم داریم رو انجام بدم.چون زمستون میشه ورفتن به کرمان سخت.هرموقع سیسمونی قشنگت رو خریدیم عکساشو برات میذارم قشنگم راستی دیشب بادوستمون رفتیم ارگ جدید.یه پسر...
9 آبان 1394

این روزها

سلام قندعسلم.خوبی گلم؟جات خوبه؟ روز بعد عاشورا مهمونامون رفتن.بابایی هم چندروزی بود سرماخورده بودن.واسه همین عصررفتیم بم هم بابایی برن دکتر هم من برم دکتر بخاطر کمردردم. رفتیم بیمارستان.بابایی ویزیت شدن منم رفتم زایشگاه.صدای قلبتو چک کردن خوب بود.اما آزمایش ادرارمو که گرفتم دکترگفت عفونت شدیدکه امکان داره بستری بشی چون عفونت باعث سقط میشه و.....ازطرفی هم دکترم نوبت بهم ندادومن موندم ویه استرس عجیب.رفتیم خونه خاله.بابایی حالشون خیلی بدترشدطوری که اصلا نمیتونستن بلندشن.آبجی هم حالش خوب نبود.گلوم پربغض بود.بایدهم پرستارباباجون میبودم،هم مراقب آبجی،هم نگران حال خودم وشما.تا صبح خیلی سخت گذشت.عصرمجدددردام شدیدشدکه نتونستیم بریم هیئت ورفتیم بیما...
5 آبان 1394

این روزها

سلام قندعسلم.خوبی گلم؟جات خوبه؟ روز بعد عاشورا مهمونامون رفتن.بابایی هم چندروزی بود سرماخورده بودن.واسه همین عصررفتیم بم هم بابایی برن دکتر هم من برم دکتر بخاطر کمردردم. رفتیم بیمارستان.بابایی ویزیت شدن منم رفتم زایشگاه.صدای قلبتو چک کردن خوب بود.اما آزمایش ادرارمو که گرفتم دکترگفت عفونت شدیدکه امکان داره بستری بشی چون عفونت باعث سقط میشه و.....ازطرفی هم دکترم نوبت بهم ندادومن موندم ویه استرس عجیب.رفتیم خونه خاله.بابایی حالشون خیلی بدترشدطوری که اصلا نمیتونستن بلندشن.آبجی هم حالش خوب نبود.گلوم پربغض بود.بایدهم پرستارباباجون میبودم،هم مراقب آبجی،هم نگران حال خودم وشما.تا صبح خیلی سخت گذشت.عصرمجدددردام شدیدشدکه نتونستیم بریم هیئت ورفتیم بیما...
5 آبان 1394

یه شب سخت.سونو.و....دختر یا پسر؟؟؟؟

  9:39 23 مهر 1394   سلام به شکوفه انارم  خوبی خوشگلم؟تو دل مامانی جات راحته؟  چندوقته نشده برات بنویسم.البته اتفاق خاصی هم نیفتاده جزاینکه باباجون رفتن سفر و ماتنها شدیم.البته دیگه آخراشه ودارن میان ان شاءالله  واما اصل خبر:  شب جمعه 17مهر نصف شب بادردشدیدپهلوی راست بیدارشدم.یه درد عجیب که تااون موقع سابقه نداشت.خلاصه تا ساعت3 چندباربیدارشدم تااینکه دیگه ازساعت3 به بعدنتونستم بخوابم.یه خورده پهلومو روغن مالیدم وپتوگرفتم دورم کم کم دردام بهترشد.تاساعت4:20 دیگه نمازموخوندم ودردام کم شدوخوابیدم.صبح بازبیدارشدم ودردایی که میگرفت وول میکرد.منم توی نت که نگاه کردم علائمم شبیه آپاندیس بود.وای خدا...
23 مهر 1394

عید ولایت

سلام آلوچه مامان.انارقندی.خوبی؟جات راحته؟ماشاالله معلومه حسابی جابازکردی بزرگ شدی .چون شکم مامان اساسی بزرگ شده.گمونم میوه های تابستونی حسابی بهت چسبیده. فرداعیدسعیدغدیره.عیدغدیر روزیه که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به فرمان خداوند امام علی علیه السلام رو به جانشینی انتخاب کردن.واین افتخارنصیب ماشد که بشیم بچه شیعه. بعد نماز مغرب رفتیم جشن.خیلی عالی بود. مجری برنامه هامون دوست باباجون ازمشهد اومده بودن خیلی اجرای خوب و بیادموندنی داشتن.حالا سال دیگه ان شاءالله باهم میریم جشن خودت میبینی. راستی سه شنبه هم رفتم دکتر آزمایش غربالگری برامون نوشت که انجام دادیم.از امیرالمؤمنین علیه السلام خواستم که سالم پا توی دنیا بذاری واهل صالح باشی. ...
10 مهر 1394