یه شب سخت.سونو.و....دختر یا پسر؟؟؟؟
9:39 | 23 مهر 1394 | |
سلام به شکوفه انارم خوبی خوشگلم؟تو دل مامانی جات راحته؟ چندوقته نشده برات بنویسم.البته اتفاق خاصی هم نیفتاده جزاینکه باباجون رفتن سفر و ماتنها شدیم.البته دیگه آخراشه ودارن میان ان شاءالله واما اصل خبر: شب جمعه 17مهر نصف شب بادردشدیدپهلوی راست بیدارشدم.یه درد عجیب که تااون موقع سابقه نداشت.خلاصه تا ساعت3 چندباربیدارشدم تااینکه دیگه ازساعت3 به بعدنتونستم بخوابم.یه خورده پهلومو روغن مالیدم وپتوگرفتم دورم کم کم دردام بهترشد.تاساعت4:20 دیگه نمازموخوندم ودردام کم شدوخوابیدم.صبح بازبیدارشدم ودردایی که میگرفت وول میکرد.منم توی نت که نگاه کردم علائمم شبیه آپاندیس بود.وای خدای من.اگرآپاندیس باشه چی؟؟؟استرس نبودن بابایی هم انگار دردامو بیشترمیکرد.دیگه ساعت حدود11بود که بیتاب به خاله زنگ زدم بیاببرم بیمارستان دارم میمیرم ازدرد.خاله هم اومد.خاله اسماروهم بردیم که آبجی رونگه داره.رفتیم بم.خاله اسماوآبجی روگذاشتیم خونه خاله راهی بیمارستان شدیم.اونجاآزمایشات لازم روانجام دادن و صدای قلب قشنگتم کنترل کردن.تشخیص دکتراورژانس سنگ کلیه بود اما یه سونو هم باید انجام میدادم برای اطمینان.عصرروز بعد نوبت سونو گرفتم.بعدنمازمغرب باخاله وآبجی رفتیم مطب خانم پارسا .خداروشکر معطل نشدیم وسریع نوبتمون شد.اول سونوی کلیه هامو انجام دادن وگفتن خداروشکر هیچ مشکلی ندارم.بعدهم رفتیم سراغ نی نی خوشگلمون که گفتن شکرخدا همه چیز خوب و عالیه و شکرخدا جفت هم رفته بالا .حالا میتونیم یه مسافرت نزدیک بریم وآب وهوایی عوض کنیم.البته بعدمحرم. ودرآخرهممممم نی نی کوچولو موچولومون.... یه گل پسر کاکل زریه... هورااااااا آرزوی دخملی نازم برآورده شد و داداش دار شد.بعدش به بابایی زنگ زدم که جلسه بودن .خودشون مجددتماس گرفتن ومنم بعدکلی من و من کردن گفتم نی نی قشنگمون گل پسره که خوشحال شدن وبرای سلامتی مون دعا کردن.البته بابایی از مشکلی که برامون پیش اومده بودخبرنداشتن.بعدش به باباجون پیام دادم گل پسرتونو چی صداکنیم؟بابایی هم گفتن هرچی مامان جونش بخوان.منم که سلامتی شما رو نذر بچه های امام حسین علیه السلام کرده بودم گفتم علی اکبر.چون به تمام معنا عاشق ودیوانه ی خصوصیات این عزیز دل اربابم.بابایی هم گفتن اگرمیشه لقب رو استفاده نکنیم ومیذاریم علی ولی منظورمون همون علی اکبره.اینجوری شد که گل پسرما شد علی آقای نازنین. ان شاءالله علی وار بزرگ بشی و سرباز اربابمون بشی وعلی اکبرانه برای عزیز قلبمون جون فدایی کنی دوست دارم علی قشنگم.... قول بده خوب خوب تودل مامان رشدکنی ونه ماه روکامل طاقت بیاری عزیزدلم... |
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی