کاکا جون،علی آقاکاکا جون،علی آقا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره
آبجی کاکاآبجی کاکا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

درانتظارکودک

از مولای رئوفم توراطلب کردم میوه دلم ....

خونه جدید

سلام دوستان ما اسباب کشی کردیم این وب دیگه بروز نمیشه خاطرات گل پسرم ازاین به بعد توی خونه جدیدبنام خودش ثبت میشه دوست داشتین اونجا هم بهمون سر بزنین http://ali1394.niniweblog.com
11 اسفند 1394

خوش اومدی گلم

سلام گل پسرمن تشخیص خانم دکتر درست بود وشما27بهمن ساعت21:45 ،بیمارستان بنت الهدی مشهد به دست خانم دکتر رستمی پا به دنیا گذاشتی.حدودا 25 روز زودتر از تاریخی که باید میومدی.خداروشکر که بسلامت اومدی.خبرای مفصل رو سرفرصت مینویسم.
1 اسفند 1394

امروز...فردا...چندهفته...

سلام گل پسری مامان دیروز25بهمن رسیدیم مشهد.ساعت5رفتیم دکتر.یکساعتی معطل شدیم.دکترگفت رسیده وآماده ای.ازامشب بایدآماده اومدنت باشم.دردای گهگاه وپراکنده هم میان ومیرن.باباجون چهارشنبه میرن وشنبه میان ان شاءالله.ظهررفتیم حرم.دلم لرزید ازارباب خواستم اگرصلاحه قبل چهارشنبه که بابایی برن چشمای مارو روشن کنی
26 بهمن 1394

روزشمار۳

سلام عزیزدلم امروز22بهمنه.روزحماسه آفرینی ایرانیها.امسال من بخاطر شما نرفتم راهپیمایی اماآبجی با دوستم رفت.ان شاءالله سال آینده همه باهم میریم تا روزی که قراره شما پابذاری توی دنیافقط30روزمونده.واقعا باورم نمیشه.فردا ان شاءالله بابایی میبرنمون مشهد.کارای خونه تکونیمونم تقریبا تمومه.باید آماده بشیم برای تولد فرشته کوچولومون
22 بهمن 1394

روزشمار۲

سلام گل پسری قندعسلی خوبی عزیزم؟معلومه حسابی جات تنگه.چون دیگه نمیتونی زیاد تکون بخوری.البته بوکس وکاراته خیییییییلی بازی میکنی اما ازشنا و فوتبال خبری نیست. ازامروز تاروزی که قراره من بغلت بگیرم و لپای خوشمزه تو ببوسم فقط ۴٠ روزمونده.وای خدای من!اصلا باورم نمیشه.چهل روزدیگه شما توی بغلمونی ان شاءالله دلم برای این روزا خیلی تنگ میشه.اما خب،چاره ای نیست.شماهم باید پاتوی دنیا بذاری .یه دنیای پراز قشنگی و البته گاهی دروغ و دورویی بگذریم.وقت برای یادگرفتن این چیزا زیاده. کم کم دارم شروع میکنم به خونه تکونی.خدا بخواد اول اسفند میریم مشهد.شاید با باباجون،شایدم من وآبجی بریم بعدا بابایی بیان.تا ببینیم خداچی میخواد برامون مراقب خودت باش ...
12 بهمن 1394

ماه هشت

سلام گل پسری  دیروز رفتیم سونو ودکتر.توی سونو شکرخدا همه چی خوب بود.وزنت1790 ووضعیتت هم خداروهزاربارشکر سسفالیکبود.دکترهم گفت وزنم خوب شده وجای نگرانی نیست.شماهم که خوبی وخیالمون راحت شد. این چندروز دیگه هم طاقت بیار عزیزم  
5 بهمن 1394

روزشمار

سلام گل پسرم.خوبی نازنین؟ شکرخدا امتحانای مامان تموم شدوبرگشتیم خونه.شماهم اذیت نکردی وآبجی هم حسابی همکاری کرد. جات دیگه تنگ شده وحسابی منو لگدمیزنی .افتادیم توی سراشیبی وانتظارمون روزشمارشده.واقعا باورم نمیشه.50 روز.فقط50روز مونده تا بغل گرفتنت.میدونم دلم برای این روزا تنگ میشه اما واقعا نفسام به شماره میفته وکار کردن برام سخته فردا نوبت سونو داپلر ودکتر دارم.ان شاءالله همه چی خوب باشه
3 بهمن 1394

بازم دکتر

سلام عسلی مامان.خوبی؟ امروز21دی،رفتیم دکتر.کلی معطلی وپایین وبالا.آبجی جون هم کلی گریه کرده بود.دکترمیگفت خیلی کوچولویی ووبایدبریم سونوی داپلر.موندم بریم یانه؟؟؟ هفته آینده امتحانام شروع میشه.دعاکن گلم همه رو بانمرههخوب قبول بشم .داره روی همه مون فشارمیاد.کم خوابی خودم برادرسا،وقت کمم برابازی باآبجی،خونه های شلوغ وپلوغ وبهم ریخته...  ان شاءالله ده روز دیگه امتحانام تموم ومشکلاتمون کم میشه عزیزم خوب رشدکن...
21 دی 1394

چکاپ

سلام عزیزمادر.خوبی؟من که دلم حسابی گرفته .چون ده روزی میشه ازبابایی دوریم امااندراحوالات مشهدمون روز28آذر رفتیم سونو.البته صبح زود رفتم نوبت گرفتم.ساعت3بعد ازظهرررفتیم.حدود3:30 نوبتمون شد.خلاصه همه چی خوب بود فقط شماهمچنان به حالت بریچ به سرمیبری.وزنت1202 وبقیه فاکتورهاهم خداروشکر خوب بود. 29آذرهم نوبت دکترداشتیم.اونجاهم همه چی خوب فقط همین حالت بریچ بودنت نگرانم کرده که اگرنچرخی باید سزارین بشم که اصلا دوست ندارم.البته دکترگفت هنوز خیلی وقت دارم وهفته اول اسفندمشهدباشیم که اگرشمانچرخی بریم براعمل آماده بشیم که ان شاءالله بچه خوبی هستی وسربراه میشی که اذیت نشیم.   ...
1 دی 1394