کاکا جون،علی آقاکاکا جون،علی آقا، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره
آبجی کاکاآبجی کاکا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

درانتظارکودک

نخبه های قرآنیمون پرکشیدن......

سلام عزیزمادر دل داغدارمون وقتی آتشین ترشد که فهمیدیم دوتن از نخبه های قرآنیمون توی حادثه منا پرکشیدن وآسمونی شدن.استاد حسنی واستاد باوی.دونفرهم مفقودن.برای سلامتی شون دعاکن عسلم
5 مهر 1394

دنیای ما

سلام گلابی شیرین من.خوبی؟چه خبره اونجا؟خوش میگذره؟ دنیای ماکه خبری نیست.یه عده آدم سیاه قلب دارن آدم خوبارومیکشن.همه جاجنگه.همه جا خونریزی وقتل وغارت مسلموناست.داعشی ها افتادن به جون زن و بچه های بیگناه و زنده زنده میسوزوننشون اینابه کنار،این روزا حرم امن الهی هم برای ضیوف الرحمن امن نیست.کنارخونه کعبه سهل انگاری یه عده بی عرضه ازخدا بیخبر باعث میشه یه عده کشته بشن.توی سرزمین منا بخاطر سهل انگاری و بی برنامگی بعضی از خدابیخبرا هزاران ممسلمونمیمیرن.نه از سیل،زلزله،آتیش سوزی،نه گلم،بخاطربه کفایتی مسئولین عربستانی بخاطر ازدحام جمعیت خفه شدن.این خیلی دردناکه.توی زلزله بم کلی کشته شدن خب گفتن زلزله است.سونامی کشورای دیگه هم همینطور.اما این بل...
3 مهر 1394

اولین چکاپ بم

سلام لیمو شیرین  ناز مامان خوبی؟جات راحته گلکم؟ یکشنبه 22شهریوررفتیم بم که آزمایشات و سونو رو ببرم دکترببینه.بعدکلی این طرف اون طرف رفتن و تحقیق بالاخره دکتر پژمان رو انتخاب کردم و ازشون نوبت گرفتم.ساعت 3:30نوبت گرفتم وقراربود ساعت 5 نوبتمون بشه.ساعت5:30 آبجی رو گذاشتیم  پیش حنانه وخاله بابا بردنمون دکتر.هنوز تازه دکتراومده بود.ساعت8:30 نوبتمون شد.واقعا خسته شده بودم.بابا جون هم زحمت کشیده بودن و آبجی جون رو با خاله و حنانه برده بودن پارک که آبجی اذیت نکنه.خلاصه نوبتمون شد و رفتیم داخل.اول پیش ماما ویزیت و تشکیل پرونده و بعدهم ویزیت خانم دکتر.یه دکتر جوان و پرانرژی و خیلی خیلی مهربون که کنترل مارو تا ماه هشتم به عهده گرفتن.صدای...
27 شهريور 1394

رویت ماه کوچولو

سلام انجیر کوچولوی شیرین مامان خوبی دلم؟ بالاخره بعدازیه انتظار12 هفته ای روز سه شنبه نهم شهریور رفتیم سونو.صبح زنگ زدم از دکتر پارسا نوبت گرفتم.  ناهار درست کردم برداشتیم رفتیم بم خونه حنانه جون.بعدناهاربابایی کلاس داشتن رفتن ماهم باخاله که واقعا جای خواهر نبوده توی غربتم روبرام پرمیکنن رفتیم مطب.حدود40 دقیقه ای منتظر نشستیم.آبجی هم مدام راه میرفت وبازیگوشی میکرد.نوبتم که شدخاله زحمت کشیدن آبجی روبردن بیرون ومن رفتم داخل.با یه حال عجیبی دراز کشیدم.خانم دکترهم خیلی با حوصله شروع کردن.اول گفتن چون سونو ان تی دارین باید صبرکنیم بچه طوری بچرخه که بتونم پشت گردنش روببینم شاید نیم ساعت هم طول بکشه نگران نشین.بعد هم شروع کردن و من کاملا ک...
13 شهريور 1394

پابوس ارباب عشق

سلام آبنبات کنجدی من خوبی گلم؟ جات راحته؟ بعدازیکماه برگشتیم خونمون.خداروشکر اولین مشهدی که باهم بودیم خوب بود.آبجی هم شکرخدا خیلی خوب باهام همکاری کرد وامتحانامم به خوبی تموم شد.احتمالا دوترم بخاطر راحتی شما و آبجی مرخصی بگیرم. اما ازاتفاقاتی که مربوط به شما میشه اینکه 9مرداد اولین بار رفتیم پیش دکتر خوبم خانم رستمی وبرعکس بقیه پزشکا از بارداری بلافاصله ام شکایتی نکرد وخیلی خوب برخوردکردن و بازهم برعکس بقیه دکترا سونو نکردن وگفتن فعلالازم نیست تاهفته12.و همچنین معده مونو اسیر  انواع قرص های خارجی نکردن وفقط یه چکاپ کامل و یه سونو ان تی. بعدهم مماروبه خداسپردن  وتاریخ تولد شمارو94/12/22 تخمین زدن که دقیقا شب شهادت ...
11 شهريور 1394

تولدآبجی جونم

سلام آبجی جون قشنگم درسته من هنوز به دنیا نیومدم ولی از اینکه توی تولد دوسالگیت منم دوماهه توی شکم مامانی بودم خیلی خوشحالم.تولدت مبارک.خیلی دوست دارم ...
24 مرداد 1394

پابوس ارباب

سلام نی نی دوسانتی من خوبی عسل من؟امیدوارم با ورجه وورجه های آبجی رو دل مامان بهت فشارنیاد.خب حریفش نمیشم.دائم میدوه منم میکشه دنبال خودش ازاینا بگذریم آقای مهربونی ما رو طلبیدن زودتر موعدی که قراربود بریم مشهد راهی شهر بهشت بشیم.آخه من دهم امتحانام شروع میشه قراربود سه تایی باقطار بریم باباجون بعد جلسه شون بیان که ظرفیت قطارهابرای پنجم که من میخواستم تکمیل بود مجبورشدیم یکم بلیت بگیریم. خلاصه برای اولین بار میخوام ببرمت پابوس ارباب.میخوام غلام حلقه بگوشت کنم.فقط برام بمون گلم.صالح وسالم..... راستی اینم بگم دیروز عصر اینقدر حالم بدشد داشتم بیهوش میشدم ازسرگیجه شدید.حسابی ضعف کرده بودم.خدارحم کرد کنار اپن بودم وگرنه میخورم زمین &nbs...
31 تير 1394