کاکا جون،علی آقاکاکا جون،علی آقا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره
آبجی کاکاآبجی کاکا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

درانتظارکودک

این روزها

سلام قندعسلم.خوبی گلم؟جات خوبه؟ روز بعد عاشورا مهمونامون رفتن.بابایی هم چندروزی بود سرماخورده بودن.واسه همین عصررفتیم بم هم بابایی برن دکتر هم من برم دکتر بخاطر کمردردم. رفتیم بیمارستان.بابایی ویزیت شدن منم رفتم زایشگاه.صدای قلبتو چک کردن خوب بود.اما آزمایش ادرارمو که گرفتم دکترگفت عفونت شدیدکه امکان داره بستری بشی چون عفونت باعث سقط میشه و.....ازطرفی هم دکترم نوبت بهم ندادومن موندم ویه استرس عجیب.رفتیم خونه خاله.بابایی حالشون خیلی بدترشدطوری که اصلا نمیتونستن بلندشن.آبجی هم حالش خوب نبود.گلوم پربغض بود.بایدهم پرستارباباجون میبودم،هم مراقب آبجی،هم نگران حال خودم وشما.تا صبح خیلی سخت گذشت.عصرمجدددردام شدیدشدکه نتونستیم بریم هیئت ورفتیم بیما...
5 آبان 1394

یه شب سخت.سونو.و....دختر یا پسر؟؟؟؟

  9:39 23 مهر 1394   سلام به شکوفه انارم  خوبی خوشگلم؟تو دل مامانی جات راحته؟  چندوقته نشده برات بنویسم.البته اتفاق خاصی هم نیفتاده جزاینکه باباجون رفتن سفر و ماتنها شدیم.البته دیگه آخراشه ودارن میان ان شاءالله  واما اصل خبر:  شب جمعه 17مهر نصف شب بادردشدیدپهلوی راست بیدارشدم.یه درد عجیب که تااون موقع سابقه نداشت.خلاصه تا ساعت3 چندباربیدارشدم تااینکه دیگه ازساعت3 به بعدنتونستم بخوابم.یه خورده پهلومو روغن مالیدم وپتوگرفتم دورم کم کم دردام بهترشد.تاساعت4:20 دیگه نمازموخوندم ودردام کم شدوخوابیدم.صبح بازبیدارشدم ودردایی که میگرفت وول میکرد.منم توی نت که نگاه کردم علائمم شبیه آپاندیس بود.وای خدا...
23 مهر 1394

عید ولایت

سلام آلوچه مامان.انارقندی.خوبی؟جات راحته؟ماشاالله معلومه حسابی جابازکردی بزرگ شدی .چون شکم مامان اساسی بزرگ شده.گمونم میوه های تابستونی حسابی بهت چسبیده. فرداعیدسعیدغدیره.عیدغدیر روزیه که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به فرمان خداوند امام علی علیه السلام رو به جانشینی انتخاب کردن.واین افتخارنصیب ماشد که بشیم بچه شیعه. بعد نماز مغرب رفتیم جشن.خیلی عالی بود. مجری برنامه هامون دوست باباجون ازمشهد اومده بودن خیلی اجرای خوب و بیادموندنی داشتن.حالا سال دیگه ان شاءالله باهم میریم جشن خودت میبینی. راستی سه شنبه هم رفتم دکتر آزمایش غربالگری برامون نوشت که انجام دادیم.از امیرالمؤمنین علیه السلام خواستم که سالم پا توی دنیا بذاری واهل صالح باشی. ...
10 مهر 1394

نخبه های قرآنیمون پرکشیدن......

سلام عزیزمادر دل داغدارمون وقتی آتشین ترشد که فهمیدیم دوتن از نخبه های قرآنیمون توی حادثه منا پرکشیدن وآسمونی شدن.استاد حسنی واستاد باوی.دونفرهم مفقودن.برای سلامتی شون دعاکن عسلم
5 مهر 1394

دنیای ما

سلام گلابی شیرین من.خوبی؟چه خبره اونجا؟خوش میگذره؟ دنیای ماکه خبری نیست.یه عده آدم سیاه قلب دارن آدم خوبارومیکشن.همه جاجنگه.همه جا خونریزی وقتل وغارت مسلموناست.داعشی ها افتادن به جون زن و بچه های بیگناه و زنده زنده میسوزوننشون اینابه کنار،این روزا حرم امن الهی هم برای ضیوف الرحمن امن نیست.کنارخونه کعبه سهل انگاری یه عده بی عرضه ازخدا بیخبر باعث میشه یه عده کشته بشن.توی سرزمین منا بخاطر سهل انگاری و بی برنامگی بعضی از خدابیخبرا هزاران ممسلمونمیمیرن.نه از سیل،زلزله،آتیش سوزی،نه گلم،بخاطربه کفایتی مسئولین عربستانی بخاطر ازدحام جمعیت خفه شدن.این خیلی دردناکه.توی زلزله بم کلی کشته شدن خب گفتن زلزله است.سونامی کشورای دیگه هم همینطور.اما این بل...
3 مهر 1394

اولین چکاپ بم

سلام لیمو شیرین  ناز مامان خوبی؟جات راحته گلکم؟ یکشنبه 22شهریوررفتیم بم که آزمایشات و سونو رو ببرم دکترببینه.بعدکلی این طرف اون طرف رفتن و تحقیق بالاخره دکتر پژمان رو انتخاب کردم و ازشون نوبت گرفتم.ساعت 3:30نوبت گرفتم وقراربود ساعت 5 نوبتمون بشه.ساعت5:30 آبجی رو گذاشتیم  پیش حنانه وخاله بابا بردنمون دکتر.هنوز تازه دکتراومده بود.ساعت8:30 نوبتمون شد.واقعا خسته شده بودم.بابا جون هم زحمت کشیده بودن و آبجی جون رو با خاله و حنانه برده بودن پارک که آبجی اذیت نکنه.خلاصه نوبتمون شد و رفتیم داخل.اول پیش ماما ویزیت و تشکیل پرونده و بعدهم ویزیت خانم دکتر.یه دکتر جوان و پرانرژی و خیلی خیلی مهربون که کنترل مارو تا ماه هشتم به عهده گرفتن.صدای...
27 شهريور 1394

رویت ماه کوچولو

سلام انجیر کوچولوی شیرین مامان خوبی دلم؟ بالاخره بعدازیه انتظار12 هفته ای روز سه شنبه نهم شهریور رفتیم سونو.صبح زنگ زدم از دکتر پارسا نوبت گرفتم.  ناهار درست کردم برداشتیم رفتیم بم خونه حنانه جون.بعدناهاربابایی کلاس داشتن رفتن ماهم باخاله که واقعا جای خواهر نبوده توی غربتم روبرام پرمیکنن رفتیم مطب.حدود40 دقیقه ای منتظر نشستیم.آبجی هم مدام راه میرفت وبازیگوشی میکرد.نوبتم که شدخاله زحمت کشیدن آبجی روبردن بیرون ومن رفتم داخل.با یه حال عجیبی دراز کشیدم.خانم دکترهم خیلی با حوصله شروع کردن.اول گفتن چون سونو ان تی دارین باید صبرکنیم بچه طوری بچرخه که بتونم پشت گردنش روببینم شاید نیم ساعت هم طول بکشه نگران نشین.بعد هم شروع کردن و من کاملا ک...
13 شهريور 1394

پابوس ارباب عشق

سلام آبنبات کنجدی من خوبی گلم؟ جات راحته؟ بعدازیکماه برگشتیم خونمون.خداروشکر اولین مشهدی که باهم بودیم خوب بود.آبجی هم شکرخدا خیلی خوب باهام همکاری کرد وامتحانامم به خوبی تموم شد.احتمالا دوترم بخاطر راحتی شما و آبجی مرخصی بگیرم. اما ازاتفاقاتی که مربوط به شما میشه اینکه 9مرداد اولین بار رفتیم پیش دکتر خوبم خانم رستمی وبرعکس بقیه پزشکا از بارداری بلافاصله ام شکایتی نکرد وخیلی خوب برخوردکردن و بازهم برعکس بقیه دکترا سونو نکردن وگفتن فعلالازم نیست تاهفته12.و همچنین معده مونو اسیر  انواع قرص های خارجی نکردن وفقط یه چکاپ کامل و یه سونو ان تی. بعدهم مماروبه خداسپردن  وتاریخ تولد شمارو94/12/22 تخمین زدن که دقیقا شب شهادت ...
11 شهريور 1394

تولدآبجی جونم

سلام آبجی جون قشنگم درسته من هنوز به دنیا نیومدم ولی از اینکه توی تولد دوسالگیت منم دوماهه توی شکم مامانی بودم خیلی خوشحالم.تولدت مبارک.خیلی دوست دارم ...
24 مرداد 1394