روزشمار۲
سلام گل پسری قندعسلی
خوبی عزیزم؟معلومه حسابی جات تنگه.چون دیگه نمیتونی زیاد تکون بخوری.البته بوکس وکاراته خیییییییلی بازی میکنی اما ازشنا و فوتبال خبری نیست.
ازامروز تاروزی که قراره من بغلت بگیرم و لپای خوشمزه تو ببوسم فقط ۴٠ روزمونده.وای خدای من!اصلا باورم نمیشه.چهل روزدیگه شما توی بغلمونی ان شاءالله
دلم برای این روزا خیلی تنگ میشه.اما خب،چاره ای نیست.شماهم باید پاتوی دنیا بذاری .یه دنیای پراز قشنگی و البته گاهی دروغ و دورویی
بگذریم.وقت برای یادگرفتن این چیزا زیاده.
کم کم دارم شروع میکنم به خونه تکونی.خدا بخواد اول اسفند میریم مشهد.شاید با باباجون،شایدم من وآبجی بریم بعدا بابایی بیان.تا ببینیم خداچی میخواد برامون
مراقب خودت باش قندی نازم
دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی